Русские видео

Сейчас в тренде

Иностранные видео


Скачать с ютуб استاد محمدرضا شجریان - دانشگاه تبریز в хорошем качестве

استاد محمدرضا شجریان - دانشگاه تبریز 11 лет назад


Если кнопки скачивания не загрузились НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу страницы.
Спасибо за использование сервиса savevideohd.ru



استاد محمدرضا شجریان - دانشگاه تبریز

اجرای استاد شجریان در دانشگاه تبریز مرا عاشقی شیدا فارغ از دنیا تو کردی، تو کردی مرا عاقبت رسوا ، مست و بی پروا تو کردی، تو کردی نداند کس جانا چه کردی چه ها کردی با ما چه کردی؟ دو چشمم را دریا ، دُرافشان گوهرزا تو کردی ، تو کردی روان از چشم ما گهرها دریاها، تو کردی، تو کردی نه يک دم از جورت فغان کردم نه دستی سوی آسمان کردم منم اکنون چون خاک راهی غباری در شام سياهی اگر مهری رخشد تو آن مهری اگر ماهی تابد، تو آن ماهی اگر هستی پايد، تو هستی اگر بودی بايد تو بودی بی لطف و صفا، باشد به خدا، بی تو هستی ها از ديدارت، از رخسارت، ای جان بينم، سرمستی ها شميم روح افزايی، مشکی، عودی، چنگی رودی ******** رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند من ار چه در نظر یار خاکسار شدم ؟؟؟؟ چو پرده دار به شمشیر می‌زند همه را کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند سرود مجلس جمشید گفته‌اند این بود که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند بدین رواق زبرجد نوشته‌اند به زر که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند ********* هر دمی چون نی.از دل نالان.شکوه ها دارم روی دل هر شب تا سحرگاهان با خدا دارم هر نفس آهی است کز دل خونین لحظه های عمر بی سامان می رود سنگین اشک خون آلود من دامان می کند رنگین به سکوت سرد زمان. به خزان زرد زمان نه زمان را درد کسی نه کسی را درد زمان بهار مردمی ها دی شد.زمان مهربانی ها طی شد آه از این دمسردی ها خدایا! نه امیدی در دل من که گشاید مشکل من نه فروغ رو مهی . که فروزد محفل من نه همزبان دردآگاهی که ناله ای خورد با آهی داد از این بی دردی ها خدایا! نه صفایی ز دمسازی به جام می که گرد غم ز دل شوید که بگویم راز پنهان که چه دردی دارم بر جهان وای از این بی همرازی خدایا! وه که به حسرت عمر گرامی سر شد همچو شراری از دل آذر بر شد و خاکستر شد یک نفس زد و به هدر شد. روزگار من به سر شد چنگی عشقم راه جنون زد مردم چشمم جامه به خون زد یارا! دل نهم ز بی شکیبی با فسون خود فریبی چه فسون نافرجامی به امید بی انجامی وای از این افسون سازی خدایا

Comments