Русские видео

Сейчас в тренде

Иностранные видео


Скачать с ютуб مبانی معنادرمانی از منظر ویکتور فرانکل، خدمت خالصانه بهترین راه رسیدن به خوشبختی–از زبان ایرج شهبازی в хорошем качестве

مبانی معنادرمانی از منظر ویکتور فرانکل، خدمت خالصانه بهترین راه رسیدن به خوشبختی–از زبان ایرج شهبازی 6 лет назад


Если кнопки скачивания не загрузились НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу страницы.
Спасибо за использование сервиса savevideohd.ru



مبانی معنادرمانی از منظر ویکتور فرانکل، خدمت خالصانه بهترین راه رسیدن به خوشبختی–از زبان ایرج شهبازی

فایل صوتی : https://drive.google.com/file/d/1qfLx... -------------------------------------- 🔘 معنا درمانی که به زبان انگلیسی « Logotherapy » گفته میشود به معنای «درمان کردن از راه معنا»، دانشی است که توسط ویکتور فرانکل روانشناس آلمانی بنیانگذاری شده است. 🔘 تئوری فروید میگوید ما انسانها میل به لذت بردن از زندگی داریم اما به خاطر اینکه سرکوبهای روانی خیلی زیادی داریم در زندگیمان دچار تنش، اضطراب، استرس و روان رنجوری میشویم. اگر ما بتوانیم از زندگیمان لذت ببریم و سرکوبهای روانی را کنار بگذاریم آنوقت ما به یک حالت تعادل روانی میرسیم و یک زندگی خوب و سالم را شروع میکنیم. کل تئوری فروید را میتوان خلاصه کرد به «اراده معطوف به لذت». 🔘 تئوری آلفرد آدلر میگوید گرفتاریهای ما انسانها به خاطر سرکوب شدن لذتها نیست بلکه به خاطر این است که انسان میل به قدرت و نیرو دارد اما تحقیر و کوچک میشود و در واقع آن احساس کِهتری و توسری خوردن که به ما دست میدهد باعث میشود که ما زندگی خوشایندی نداشته باشیم. تئوری آدلر را میتوان خلاصه کرد به « اراده معطوف به قدرت ». 🔘 چند سال بعد فرانکل میگوید که حرفهای این دو استاد بزرگ درست اند اما آن چیزی که زندگی ما در خلاء آن به سر میبرد و جای آن در زندگی ما خالی است «معنا» است و ما اگر بتوانیم برای زندگیمان معنا پیدا کنیم آن موقع رنجها، دردها و هدفهای ما همه شیرین و هدف دار میشود. تئوری ویکتور فرانکل از « اراده معطوف به معنا » صحبت میکند. 🔘 بنابراین سه مکتب بزرگ روان درمانی بزرگ که در وین پا گرفته اند عبارتند از: ▫️ مربوط به فروید : اراده معطوف به لذت ▫️ مربوط به آدلر : اراده معطوف به قدرت ▫️ مربوط به فرانکل : اراده معطوف به معنا 🔘 فرانکل یکی از مهمترین ایرادهایی که بر روانشناسان دیگر میگیرد آن چیزی است که در دانش و روش تحقیق به آن « Reductionisme » میگویند. یعنی ما در بررسی یک پدیده یا ماجرا بجای اینکه به عوامل متعددی که در تدوین و شکل گیری آن پدیده موثر هستند آنرا به یک عامل تقلیل دهیم. زندگی بشر بسیار متکثر و پیچیده و لایه لایه است و ما نمی توانیم همه عوامل را به یک عامل فرو بکاهیم، باید پدیده ها را از چشم اندازهای مختلف بررسی کرد. 🔘 فرانکل به چند نوع روان رنجوری اشاره میکند: ▫️ روان رنجوری تن زاد که منشاء آن بدن است. ▫️ روان رنجوری روان زاد که منشاء آن اختلالات روانی است. ▫️ روان رنجوری اندیشه زاد که منشاء آن طرز تفکر است. ▫️ روان رنجوری پزشک زاد که در اثر دانش کم پزشک معالج، بیمار دچار یک نوع بیماری خاصی میگردد. 🔘 فرانکل میگوید نگاه درست به انسان، نگاه وحدت در عین کثرت است. یعنی در عین حالی که ما انسان را یک واحد یکپارچه میدانیم و جزییات شخصیتی آنرا جدی میگیریم ابعاد شخصیتی آنرا نیز به رسمیت میشناسیم و هیچ بعدی از شخصیت او را گرفتار بعد دیگر نمیکنیم. به نظر فرانکل بجای اینکه سوال کنیم «انسان چیست؟»، باید بپرسیم « انسان در کجاست؟». 🔘 در قرون وسطی در غرب بخاطر دفاع از اراده خداوند، عقل و آزادی و اراده انسان را کاملاً نادیده گرفته بودند. اواخر قرون وسطی و اوایل رنسانس یک نهضتی ایجاد شد به نام نهضت اومانیسم که هدف آن دفاع از انسان در برابر همه چیز از جمله خدا بود، بجای اینکه خدا در مرکز زندگی باشد انسان در مرکز زندگی گذاشته شد و واقعا با این کاری که کرده اند در عرض ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال جهان را زیرورو کرده اند. اما بعد از این مدت آرام آرام انسانی که از زیر سلطه خدا آزاد شده بود گرفتار سلطه ماشین شد و نسل جدید اومانیسم ها خود را گرفتار ماشین یافتند. 🔘 ویکتور فرانکل اعتقاد به اختیار انسان دارد و میگوید اگر ما به جبر اعتقاد داشته باشیم شرف انسانی را نابود کرده ایم. انسان زمانی انسان است که در مقابل محرکهای و عوامل های بیرونی یک هسته ای از آزادی و حق انتخاب را داشته باشد و بسیار تلاش میکند که یاد دهد که در درون ما انسانها یک نقطه ای وجود دارد که هیچ عامل بیرونی به آن دسترسی ندارد و ما اگر آن را پیدا کینم میتوانیم خودمان را در مقابل همه مصیبتهای بیرونی رویین تن کنیم. 🔘 به نظر فرانکل مسئولیت چیزی است که زندگی از ما میخواهد نه چیزی که ما از زندگی میخواهیم. سه چیزی که از نظر فرانکل زندگی از ما میخواهد: ▫️ یا به تو استعدادی داده شده و مسئولیت تو این است که باید آنرا پیدا و شکوفا کنی. ▫️ یا به تو توانایی داده شده که وظیفه تو این است که از آن توانایی استفاده کنی. ( از راه شکوفا کردن استعداد) ▫️ یا به تو نیرویی داده شده که کسی یا چیزی را در بیرون دوست بداری. ( از راه عشق ورزیدن) ▫️ یا اینکه رنجی بر تو تحمیل شده و وظیفه این است که این رنج را با شهامت تمام تحمل کنی و معنایی در این رنج پیدا کنی. ( از راه رنج کشیدن) 🔘 در واقع ویکتور فرانکل میگوید ما معنای زندگی را اختراع نمیکنیم بلکه آنرا کشف میکنیم. یعنی در جهان بیرون چیزی بنام معنای زندگی وجود دارد و ما باید آنرا پیدا کنیم که این معنا کاملاً منحصر به خود ما است. 🔘 بعضی از رنجهای زندگی ما اجتناب پذیرند یعنی ما محکوم نیستیم که آن رنج ها را تحمل کنیم و کسی به ما نمیگوید که آن رنجها را تحمل کن و اگر کسی رنج های غیر ضروری زندگی را تحمل کند یک انسان بیمار است(مازوخیسم یا خودآزار روانی)، انسان سالم رنج های درمان پذیر زندگی را از بین میبرد و خودش را درگیر رنجهای درمان پذیر نمیکند. 🔘 ویکتور فرانکل از قول آلبرت شوایتزر میگوید: من باور دارم بهترین راه برای رسیدن به خوشبختی و لذت خالصانه به انسانها خدمت کردن است. ------------------------------------------------- منبع : پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی موضوع : لوگوتراپی ایرج شهبازی

Comments