Скачать с ютуб جزئیات خشن ترین و هولناک ترین پرونده های جنایی ایرانی...! | پرونده جنایی ایرانی в хорошем качестве

جزئیات خشن ترین و هولناک ترین پرونده های جنایی ایرانی...! | پرونده جنایی ایرانی

جزئیات خشن ترین و هولناک ترین پرونده های جنایی ایرانی...! | پرونده جنایی ایرانی ۱۸ بهمنه سال ۹۸ محموده ۵۲ ساله که صاحبه یه کارگاهه مبل سازی تویه شهره نوشهر بود از سره کار مثله یه روزه عادی برگشت خونه ولی از وقتی دره خونه رو باز کرد متوجه شد اونروز مثله همیشه نیست مهشید همسره محمود میگفت سمانه دختره ۲۱ سالشون که کم توانه ذهنیه چن ساعت پیش گم شده مهشید میگفت سمانه داشت تویه حیاطه خونه بازی میکرد صداش میومد منم بینه کارم وقتی دیدم سمانه مشغوله رفتم یه دوش بگیرم وقتی برگشتم اصلا یاده سمانه نبودم چون تا از حموم اومدم برون تلفنم زنگ خوردو مشغول صحبت با دوستم شدم وقتی تلفنو قطع کردم فهمیدم هیچ صدایی از سمانه نمیاد سریع رفتم پشته پنجره ولی سمانه انگار تویه حیاط نبود سریع لباسامو پوشیدمو رفتم توو حیاط سمانه اگار آب شده بود رفته بود زمین یهو چشم به دره خونه خورد که نیمه باز بود رفتم جلویه دره خونه رو هم نگاه کردم ولی هیچ اثری از سمانه نبود مهشید میگفت راه افتادم توو خیابون تمامه خیابونایه اطرافم گشتم ولی سمانه انگار آب شده رفته توو زمین با این گفته هایه همسرم منم از خونه رفتم بیرون خیابونایه اطرافه خونه رو منم گشتم ولی هیچ اثری از دخترم پیدا نکردم محمود بعده اینکه از پیدا کردنه دخترش نا امید شد با همسرش به اداره ی پلیسه شهره نوشهر رفتنو گم شدنه دختره ۲۱ سالشون سمانه رو به مامورایه پلیس گزارش کردن با اطلاعاتی که پدرو مادره این دختر دادن اسمو مشخصاته سمانه به عنوانه گم شده تویه سیستمه جامع پلیسه آگاهی ثبت شد بلافاصله با ثبت این گزارش تحقیقات برایه پیدا کردنه ردی از سمانه شروع شد فرضیه ی مامورایه پلیس این بود که سمانه چون کم توانه ذهنی بوده به هر دلیلی از خونه خارج شده ولی دیگه نتونسته راهه خونه روپیدا کنه با این فرضیه تحقیقات برایه پیدا کردنه این دختر شروع شد ولی چن روزی گذشتو هیچ اثری از سمانه نبود تحقیقات یه جورایی به بن بست رسیده بود هیچ دختری با مشخصاته سمانه حتی تویه بیمارستانم بستری نشده بود همزمان با گم شدنه سمانه یکی از کارگرایه کارگاه پدره این دخترم به اسمه عرشیا به طرزه مرموزی ناپدید شده بود عرشیا یه مرده ۳۵ ساله ی متأهل بود که ۴ تا بچه ام داشت همسرشم بچه ی پنجمشونو ۶ ماهه حامله بود حتی خونواده ی عرشیام ازین مرد هیچ خبری نداشتنو میگفتن عرشیا از روزی که گم شد مثله یه روزه عادی از خونه خارج شدو گفت میره سره کار ولی تحقیقات نشون میداد عرشیا درست از همون موقعی که از خونه خارج شده ناپدید شده و اونروزم اصلا سره کار نرفته بررسیایه انجام شده از خونواده ی محمودو عرشیا نشون میداد رابطه ی خیلی خوبی بینه این دو خانواده وجود داره تا جایی که بینشون رفتو آمده خونوادگیم بوده با این حال کاراگاهایه اداره ی آگاهی به گم شدنه ناگهانیه این مرد خیلی مشکوک بودن تحقیقات همچنان ادامه داشت تا اینکه بلخره حدوده یک هفته بعد از گم شدنه سمانه عمه ی این دختر که تهران زندگی میکرد با محمود تماس گرفتو گفت سمانه رفته خونه ی اونا بلافاصله با این تماسه عمه ی سمانه محمودو مهشید راهیه تهران شدن سمانه روی تنش پر از جایه کبودی بود وقت مادرش ازش پرسید چه اتفاقی برات افتاده و کجا بودی سمانه گفت این ۱ هفته پیشه عرشیا بودم تمام این یه هفتم عرشیا بهم به زور بهم تجاوز میکردو کتکم میزد این گفته هایه سمانه خیلی زود به بازپرسه پرونده اطلاع داده شد بازپرسم دستور داد برایه کامل شدنه پرونده این دختر توسطه پزشکیه قانونی مورده معاینه قرار بگیره بعد از معاینه ی این دختر مشخص شد تمامه گفته هاش درست بوده و مورده تجاوزه وحشیانه و ضربو شتم شدید قرار گرفته بعد از پیدا شدنه سمانه و حرفایی که زد تحقیقات برایه پیدا کردنه عرشیا شروع شد تا اینکه بلخره بعد از ۴ روز تلاشه شبانه روزی عرشیا در حالی که تویه خونه ی یکی از دوستاش تویه جنوبه تهران مخفی شده بود دستگیر شدو به شهره نوشهر منتقل شد عرشیا وقتی پشته میزه بازجویی قرار گرفت بدونه اینکه مقاومتی بکنه شروع به اعتراف کردو گفت اصلا فکرشو نمیکردم سمانه با این معلولیتش بتونه برایه خونوادش تعریف کنه که با من بوده و چه کارایی باهاش کردم عرشیا میگفت همسرم باردار شده بودو من تحته فشار قرار گرفته بودم رابطه ی ما و خونواده ی سمانه خیلی خوب بود با اینکه من کارگره محمود بودم ولی محمود مثله دوستش با من برخورد میکردو به من اعتماد داشت خیلی پیش میومد منو در طوله روز بفرسته دمه خونشون تا کارایه شخصیشو انجام بدم اینو میدونستم که سمانه در طوله روز از صب که از خواب بیدار میشه معمولا میره تویه حیاطه خونشون واسه همین اونروز که از خونه اومدم بیرون که برم سره کار یه فکره شوم به ذهنم رسید رفتم دمه خونشون صدایه سمانه رو شنیدم که داره تویه حیاط بازی میکنه خیلی آروم دره حیاطو زدمو درو باز کرد وقتی درو باز کرد به بهانه ی اینکه میخوام ببرمش خونه ی خالش سواره ماشین کردمشو از نوشهر بردمش سمته چالوس یه ویلا اجاره کردمو یک هفته بهش تجاوز کردم توو این یک هفته گوشیمو خاموش کرده بودم که کسی از جایی که هستم خبردار نشه ... - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - 🔴 لینک سابسکرایب:    / @jenayigram   - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - 🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من: 📽️من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میارن خونه کمتر سر و صدا کنن:   • من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میار...   📽️مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن تن فروشی کنه منم نقشه قتلشونو کشیدم:   • مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن ...   📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران:   • پرونده جنایی تنها قاتل زن سریالی ایرا...   📽️خفاش شب:   • پرونده جنایی خفاش شب غلامرضا خوشرو |ق...   📽️بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی :   • بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی   - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - #پرونده_جنایی #پرونده #قتل